۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه





چیدمانی از بابا طاهر خندان ! تنها وظیفه ی ما ، بازی ی بااین تکه پاره هاست ! چیزی ناگفته نمانده است.


درهنر پست مدرن
گزارشی از جنبش اشغال وال استریت


پناهندگان وان: نمی دانیم به کجا پناه ببریم!
به خاطر پس لرزه های که بعد از زلزله اتفاق افتاد/
در هنرپست مدرن
عناصر متعدد و متفاوتی ، از دوران کنونی و ديگر ادوار و دورانهای مختلف انتخاب می شوند و در شكلی هجوآميز و طنزآلود وجدی ، درآمیزش و همنشینی با یکدیگر ، در كنار هم قرار مي‌گيرند . واین بدان معناست که ما امروز در ادبيات پست مدرن به اختلاط و مونتاژ و كولاژ ، يا آميزه‌هايی از متون مختلف در كنار هم بر می خوريم.اینجاست که فرديت و اصالت مؤلف ، به صورت کاملاَََمشخص ، با استفاده از قطعاتِ متون ِ ديگر و ارجاع فراوان به متن های  متفاوت ، محو و زايل می شود وتئوری ی "مؤ لف خدا"جایش را به تئوری های "مرگ مؤلف" و "بینامتنیت"می سپارد.
ترا در کوچه از مستون گرفتم
به کوه ازرستم دستون گرفتم/ 
شبی یک موش کور آمد تو را برد/
بلندی های جولان ِ تورا خورد/
آب را گل نکنید
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
تنها وظیفه ی ما ، بازی ی بااین تکه پاره هاست ! چیزی ناگفته نمانده است.
مانده است!
نمانده است!
مانده است!
نمانده است!
مانده است!
نمانده است!
کجکلا خان توش نشیند با اساسو سلسله
جانم با اساسو سلسله
جانم با اساسو سلسله
جانم با اساسو سلسله
چرا حمله ی آمریکا به ایران که روزی سه بار هم تهدید می کند، بی فایده است:
آمریکایی ها هیچ وقت موفق به شناسایی نقاط استراتژیک ایران نمیشوند!!! چرا که نقاط استراتژیک ایران معمولا یک جای دیگر است.
مثلا نیروهای نظامی ایران ، مشغول کارهای فرهنگی-تجاری وقاچاق کالا و مواد مخدرند  !
نیروهای فرهنگی ، مشغول عملیات سیاسی اند!
نیروهای اطلاعاتی کار خبری می کنند!
دیپلماتها کار هنری میکنند!
هنرمندان ، مبارزه ی سیاسی می کنند!
دانشگاهیان ، خبرنگاری می کنند!
ناشرین به خرید و فروش کشتی مشغولند!
نیروهای مطبوعاتی ، کارهای اطلاعاتی می کنند!
تاجرها  ، مشغول ِ صیغه گرفتن وبه اصطلاح امور خیریه هستند ! (الکی)
و همین طور بگیر برو تا پایین!!!!!
آمریکا به این امید به ایران حمله می کند که در صورت حمله به ایران کارها متوقف شود و مردم در فشار قرار گیرند در حالیکه در ایران سالهاست کارها متوقف است و اکثریت احساس ناراحتی نمی کنند!
در ایران برای اداره حکومت چهار گروه مطرح هستند:
یک گروه محافظه کاران هستند که با آمریکا دشمنند  ،
یک گروه اصلاح طلبان هستند که با آمریکا مخالفند ،
یک گروه نیروهای برانداز هستند که به این دلیل با حکومت دشمنند که فکر می کنند حکومت ایران آمریکایی است،
و یک گروه ایرانیان طرفدار آمریکا هم هستند که اکثرا در آمریکا زندگی می کنند و حتی برای حکومت کردن هم حاضر نیستند به ایران بیایند!
حمله آمریکا به تاسیسات صنعتی ایران هم ، در بسیاری از موارد به نفع دولت است ،چون دولت مانده ، چطور آنها را تعطیل کند!
فردریک نیچه :
آنچه را که محمد به عنوان دین و آیین به پیروان خود داده و به جهانیان پیشکش نموده ، اگر نام دین را بر آن نمی گذاشتند ،آدمی چنین می پنداشت که این گفتار ِ مشتی وحشیان جنگل نشین است که به شهر نشینان پیشنهاد کرده اند.
زیرا که دین نمی تواند چنین خشن و دور از انسانیت باشد.
دینی که پر از فرمان کشتن و بریدن دست و پا و ربودن و تصاحب زنان مردم باشد و یا دستور غارت دارایی و هستی مردم را بدهد دین نیست ، بلکه فرمانی برای نابودی ی اندیشه و روان و جسم ِ آدمی  است.
من دینی این چنین بیدادگرو ستم پیشه ندیده ام.
راست است که این دین از بیابان آمده ، بنابر این درخور همان بیابان نشین هاست و جایی در میان مردم متمد ن ندارد و نمی تواند داشته باشد
رشك می برد گردون بر سلاله ی مجنون
نعره می زند عاشق ، بر سپاه نادانی
شرحه  شرحه می بارم لخته لخته ميميرم
ای درنگ بی حاصل در شبان ظلمانی
مرگ بر مرگ!
زنده باد زندگی !!!!!! 
دختران آبی بخت
برخطابه های خاك می شكنند
يك بافه ماگنوليا
چند سطر حادثه
ويك ديباچه ی عريان
برای چارمين فصل.
آنافيا
ژرمن مهتابی
عروس وحش
بر دروازه ی پنجمين فصل می شكفد
ومن يك شاخه شعر
حوالی ی توفان و
 پنجمين فصل هستی را
به گل شيطان می سپرم
آنافيا
شرابخانه ی " اينگل هايم"
برفگون
برقله های سمفونی
پيدا و ناپيداست
هرآنچه سخت واستواراست ، دود می شودوبه هوا میرود !"
خبر فوری / گروهی از کارگران پالایشگاه تهران و پالایشگاه آبادان و شرکت ایران خودرو در اعتراض به حکم صادره در مورد رییس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه (آقای علی نجاتی) از کارگران سراسر کشوردعوت کرده اند که دست به اعتصاب یکروزه بزنند.
زتاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل =بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرقچینم
احمد شاملو:
من غالب ایدئولوژی ها را نه به صورت فرمول های دسته بندی شده ی اعتقادات، بلکه به صورت توجیهاتی برای مقاصد شرورانه ی نهانی ارزیابی می کنم. اگر عدالت و نیک خواهی در میان باشد انسان کل یک پارچه یی خواهد بود فراتر از ایدئولوژی ها. آن که منادی تعالی تبار آدمی است فراتر از ایدئولوژی ها و برداشت هایی که به پاره پاره شدن و تجزیه ی این یک پارچه گی منجر شده است، حرکت می کند. ایده ئولوژی هایی که "ما" را به "من و تو و او" تقسیم می کند، مبلغ نابودی است. اندیشه یی که جمع شریف انسانی را به پراکنده گی می خواند اندیشه یی شیطانی است. عروج انسان و جلوسش بر تخت حرمت خویش تنها با نفی "تفرقه" میسر است: تو برای وصل کردن آمدی! - باید آن حکایت مثنوی اشاره ی ظریفی به همین معنا باشد.
احمد شاملو- برگرفته از گفت و گوی ناصر حریری با او.

اوراقگر :
همه چيز ممکن است. وهيچ چيزی واقعی تر از چيزی ديگر نيست.
حفره ها پر از خالی اند
هستی پريشان است
و انسان هم.
زيرا که انسان تکه ای از هستی است.
تکه ای هولناک و مضحک و شگفت انگيز.
از مطلق جويان گريزان شويد
آنان بيمارگونه تبارند
از سلاله ی هیاهو.
بد خواهند
و کين جويانه به زندگی می نگرند .
از نخوت بیمارگونه شان گریزان شوید
زيرا
با پاهای رقصان ، بر زمين استوار نيستند
و زمين
سبک بالانه بر سنگينی هاشان ، راه می بندد
چيز های خوب
آشفته به هدف نزديک می شوند
جملگی شادمانند
و قهقهه می دانند.
اوراقگر :
آقای عبید زاکانی ، اسلام را چگونه دینی یافتی ؟
عبید زاکانی : اسلام دینی است ، که چون بدان وارد شوی،سر آلت ات را به  ُبرند
وچون ازآن خارج شوی ، سر خود ات را !!!
12 ساعت کار با لوله‌ها و ابزارهای سنگین ،  کارگران نیازمند غذای کامل و مقوی هستند. غذای پیمانکار که مشتی برنج نامرغوب و خشک و کمی گوجه فرنگی با یک فنجان کوچک ماست ترش شده است، نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازمندی‌های جسمی روزانه کارگران باشد. از این رو، کارگران با هزینه‌ی خودشان تخم‌مرغ، گوجه و ... می‌خرند و غذای شب را درست می‌کنند) از سوی دیگر بوی پوتین‌هایی که 12 ساعت عرق و خستگی و خاک را با خود دارند و جوراب‌های پاره و بوی لباس کارهایی آغشته به عرق و رنگ و روغن و پلیسه‌های آهن و خاک، ترکیبی از بوها را ایجاد کرده بود که تحملش تنها با جبر و اجبار امکان‌پذیر است...ـ
( اندک اندک ،جمع مستان می رسند
کلوخ به دستان،اهلیل پرستان می رسند
اهلیل
احلیل
عحلیل
عهلیل 
پیدا کنید پرتقال فروش را
از آن کوچه که برد ن دلبرم را
به خنجر پاره کرد ن جیگرم را
پس از خواند ن ِ بسیاری اوراد
ودود کرد ن اسفندو سه پستان
جهتِ دوری ی اجنه جات
هفت بار گفت:
شولم
شولم
و خودشو انداخت روی سوژه
آخرش هم نفهمید روی سوژه افتاده بود یا روی ابُژه
اگه آب تربت به خوردش بدید ، زیر نافش اسفناج سبز میکنه. )
شعله هايی پنهان

بر برفاب های مات

شرابی عتيق

سيلابی از عسل

و شانه ای كه قله های برفی

بر آن رشك می برند.

نام تو چيست

تا از بلندای مهتابی

به هيمنه ی كوهساراش بيفشانم؟

كدام الهه متروك

به تو ماننده است ؟

مدار ماه از گذر گاهت می گذرد!

جغرافيای انگشتان ات رويای قنديل هاست

آنگاه كه راه می سپری

به دره های پيچاپيچ

دلتای كوهستانی

رودبار قامت ات را آه می كشد.
به او گر که ما نقطه نقطه چرا ؟؟
خرد نقطه نقطه
کجا نقطه نقطه ؟
چرا نقطه نقطه ؟
به پا نقطه نقطه چرا ؟
سرش سرخ و میانش لاجوردی
لطفاً این گزاره را مصادره به مطلوب نکنید
دوران یکه بودن و ناب بودن و گوهر گرایی به پایان رسیده است !
خروبکش به سایه!!!
خمینی : اقتصاد به اندازه ی مال خره .
طولش به اندازه ی مال ِ اون خره
عمقش به اندازه ی مال این خره
این خره بکش به سایه
من به خال لبِ یک کره خری سخت گرفتار شدم
زیردمش چورسیدم ، همه انکار الانکارالانکارشدم
ای حبیب من،ای عزیزمن
عشق روی تو شد نصیب من
شد نصیب من
شد نصیب من!
چنان برکش آوای خنیاگری
که ناهید چنگی به رقص آوری
همان مرحله است این بیابان دور
که گم شد در او لشکر سلم و تور
همان منزل است این جهان خراب
که دید ست ایوان افراسیاب .
 در سال ۱۹۱۷ اثری به نمایشگاه آمریکا راه یافت که فقط یک توالت پیشآب( ادرار) بیش نبود و دقیقاً یک شیء مصرفی بود و هنرمند هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نکرده بود؛ و دوشان  بر آن نام " چشمه "راگذاشته بود. اگر چه درابتدا مسئولین نمایشگاه از پذیرش این اثر سر باز زده بودند اما با دلایل دوشان مجبور به پذیرش اثر شدند                                              
این اثر از هنرمند فرانسوی " مارسل  دوشان "(3) بود؛ و این تفکر که یک شیء بدون دخل و تصرف به عنوان اثر هنری شناخته شود ازطرف او مطرح شد؛ و بر این گونه آثار نام " حاضر – آماده "(4) گذاشتند. و همین آثار حاضر- آماده تاثیری شگرف بر هنرهای تجسمی دهه ی ۱۹۶۰و بر جنبش هایی همچون " مینی مالیسم "(5) و " کانسپچوالیسم "(6) و آثار هنری " پست مدرن " گذا شت
دلایل  دوشان  برای مسئولین نمایشگاه :
۱- پول و هزینه فضای نمایشگاه را پرداخته ام؛ پس حق دارم.

۲- من یک هنرمندم( که به حق   تشخیص داده ام این شیء یک اثر هنری است.

اما واقعاً چگونه می شود این گونه اشیا  را به عنوان  اثر هنری پذیرفت.
دلایل:
۱- تغییری که هنرمند در شیء از متنی به متن دیگر پدید می آورد( آنچه در نشانه شناسی با نام جانشینی خوانده می شود)

الف) از متن زندگی روزمره به متن هنری.

ب) از مکان همیشگی به مکان نمایشگاه.

به عبارتی یک شیء نظیر پارو که در متن زندگی روزمره برای پارو کردن برف به کار می رود و در گوشه انبار قرار دارد؛ وقتی به متن نمایشگاه راه می یابد؛  و دوشان نام " پیش از بازوی شکسته " را بر آن میگذارد؛ این شیء دیگر پارو نیست بلکه یک اثر هنری است.
این برخورد را در زندگی روزمره مان نیز به کار می بریم؛ برای نمونه یک سماور ذغالی  که سال ها در زندگی پدران مان کاربرد معمو لی داشته؛ امروزه به عنوان یک شیء تزیینی آن را در بهترین جای منزل  قرار می دهیم و در متن کنونی اش دیگر سماور نیست  بلکه یک شیء تزیینی است.

۲انتخاب هنرمند؛ تفکر و ذهنیت و انگیزه هنرمند است که یک شیء را اثر هنری خطاب می کند

۳- انتخاب هر شیء نیز  اثر هنری شمرده نمی شود بلکه می بایست شئی باشد که هیچ گونه احساسی را به همراه نداشته باشد و به عبارتی شئی خنثی باشد. و در مدت زمان کوتاهی  دچار عادت نشود.

۴- نامی که بر اثر گذاشته می شود نیز بسیار مهم است. به گونه ای که  مفهومی غیر از عملکرد اولیه ی  شیء را به ذهن متبادر کند؛ تا نام اولیه شیء محو شود.
فروغ :گنه کردم گناهی پرزلذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود !!
اوراقگر:
جیگرتو دختر
تو دیگه کی هستی
زدی طلسمو شکستی!! 
اولی :میگم ها، کونت پاره شده ، شلوارت پیداست!
دومی : بله ؟؟؟؟؟؟
اولی:ببشقیت منذرت می خوام،به جون ِشوما ، به مولا،منظوری نشتم!
عرضم به خدمت شوما اینه که،خشتک جنابعالی پاره شده ، سوراخ کون ِ جنابعالی پیداست ! منذرت میخوام !!!!
عزیز مرسی که از مقال ها ، سخن ها و گفتمان های طرد شده هم یادی میکنی! از صدا هایی که گفتمان هایِ اخلاق گرا حذفشان کرده اند !در دوران کنونی مرز میان تصویر یا وانموده و واقعیت در معرض انفجار درونی قرار می گیرد. در واقع معناها و پیام ها در هم می آمیزند و سیاست و سرگرمی و تبلیغات و جریان اطلاعات، همگی به یک واحد تبدیل می شوند. دیگر بنیاد و ساختار محکمی در زبان و جامعه و زمینه های دیگر فکری -فرهنگی باقی نمی ماند. گستره اصلی جهان در سیلان رویدادها و اتفاقات خلاصه می شود و مرز میان فلسفه و جامعه شناسی و نظریه های سیاسی و مسئله ی ارو تیسم از میان می رود. آنچه باقی می ماند منظومه ی شناور نشانه ها و رمزها و انگاره ها و وانموده ها است.
آنچه در این مستند برای بینندگان جلب توجه می کند، روایت زنان از موضوع جنسیت ، بدون پرده پوشی و ترس از ملاحظات اجتماعی است. چهار زن روایتگر عبارتند از دکتر ریچل مینز نویسنده ی کتاب، دکتر بتی داوسون نویسنده و سکسولوژیست، دل ویلیامز فمینیست پیشگام و مؤسس مغازه باغ حوا (مخصوص فروش وسایل سکسی برای خانم ها) در نیویورک، و "رنو"بازیگرنیویورکی که به راحتی و با طنزی برنده ، درباره ی تجربیات خود با وایبریتور صحبت می کند.
دیدن این مستند برای همه ی زنان و مردان ، یک "بازکننده ی چشم" است. وایبریتور جایگزین شوهران و مردان نیست، بلکه مکمل آنان است. اما این فیلم بیش از هرچیز درباره ی این است که نشان دهد،ارگاسم فقط یک موضوع جسمانی نیست بلکه آزادی بخش زنان، آگاه کننده ی آنان به حق و حقوقشان و ایجاد حس خودباوری و عزت نفس و بهره بردن از لذت زندگی در آنان است.
خوشا آنان ، پیازی سرخ کردند
مفاعیل دور ِ قاب چیدند و رفتند
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
خوشا آنان که بی خود کاربودند
مدادی راتراشید ند و رفتند
خوشا آنان که بر ماتحت ملا
خیاری را فراشیدندو رفتند
خوشا آنان که بخت خود گشودند
به تخت خویش شاشید ند و رفتند
خوشا آنان ..؟!.. 
تابلوهای "نیکی دوسنت فاله"، باشلیک رنگ بر روی بوم ،ساخته میشدند و "کلاین"با آتش نقاشی می کرد.همه ی این فعالیت ها ،برای القای ِشخصیت هنرمند دراثرهنری بود وبه معنای همان دلیل و ادعای مارسل دوشان بود که هنرمند را فقط بخاطراینکه هنرمند است ،دارای توانایی انتخاب کار هنری می دانست ."پیرمانزونی"هنرمند ایتالیایی هم ، تعدادی کارهای کنایه آمیز با همین تم به وجود آورده بود .اوبا امضاکردن آد م های زنده آنها را به اثر هنری تبدیل میکرد.او با قوطی کردن مدفوع خود ،به آن قوطی هابرچسب قیمت میزد وبا قیمتی ،برابر با قیمت هموزنشان طلا،به فروش میرساند. اودر اثری به نام - نفس ِ هنرمند - بادمید ن دریک بادکنک ، که بازتابی از کارهای مارسل دوشان بود اثری به نام  (پنجاه سی سی هوای  پاریس )را به اهالی ی هنر عرضه کرد
گنبد و گلدسته های حرم امامین جوادین ، در شهر کاظمین عراق روز سه شنبه ۲۳ شهریور ماه رونمایی شد.فقط 110 کیلو طلا و 14 تن مس بصورت مجانی از طرف ایران صرف این گنبد ها و گلدسته ها شده
http://www.nasernajafi.com/bedone-moghademe.htm

每個月免費送價值1500元居家生活體驗組吳雅馨
崔曉玲
每個月免費送價值1500元居家生活體驗組吳雅馨 
Happy Birth Day dear Hellookitty Rakkie
Hi dear 崔曉玲 thank you so much ! 
معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم.
شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت...
معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم.
شاگرد: اِ – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد...
معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم.
...شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا
معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو.
شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت
นักร้องหญิงอาชีพในการสนับสนุน
เพลงภาษาพ่ายแพ้
มี
อีกครั้ง
นอนม้านั่ง
ฉันจะตั้งค่า
ฤดูหนาวและ Basrfh
ถึงผ้าพันคอคอของฉัน
เป็นที่ว่างเปล่า 
Nasser Najafi 1372
:رضا داوری ، فلسفه چیست ؟
انقلاب حقیقی، انقلابی است که صورت مثالی انسان بورژوا را از بیخ و بن دگرگون می نماید و از مرزهای  اومانیسم عبور کند و مظهر اسم تازه ای غیر از اسم نفس اماره باشد . این انقلاب لزوماً در مقیاس جهانی مطرح می گردد ( هر چند که ممکن است آغاز آن از یک نقطه یا کشور باشد ) و مبتنی بر نحوی تفکر فرا – اومانیستی و رویکردی معنوی است که منجر به ظهور تمدن ترانس – مدرن می گردد .
بی تردید این انقلاب در همه وجوه و جلوه های زندگی آدمی و نسبت آن با هستی رخ می دهد و از مرزهای کاپتالیسم و سوسیالیسم نیز در می گذرد ( زیرا که تمامی مدل های ارایه شده سوسیالیسم ازقرن نوزدهم تا امروز در ذیل روح بورژوایی تمدن مدرن مطرح شده اند و به لحاظ ماهوی فرقی با نظام های کاپیتالیستی ندارند ) . عبور از مرزهای مدرنیته به ساحت وجودی تمدن « ترانس مدرن »،ازهم اکنون در نقاط مختلف دنیا درقالب اعتراض ها و بحران های اجتماعی – سیاسی ، تحول در جان و روح آدمیان ، به بن بست رسیدن اقتصاد سرمایه سالاری و دولت های دموکراتیک مدافع آنها ، و رویکرد گسترده بشر به سوی معنویات، ظاهر و متجلی گشته است.
غلام شاهِ مردانم ، قلندر وار میگرد م
تغار واجبی دارم پی ِ مو دار می گردم
باباشمل: سگی راخون دل دادم که با من آشنا گردد = ندانستم که سگ خون می خورد خونخوارمیگردد
الاهی تو آنی،که دانی توانی،چپانی به آنی،جهانی،تهِ استکانی.
به سلامتی ی ُشما،با آب و برق و تیلیفون.
مرد حسابی مفت و پونصد هم نمی ارزه
حالا که اینطورشد،بزن بریم برای اقدامات بهینه در راستای آبخیزداری.
کُرآخوند ها:
فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات
گُه زدیم برمملکت بامشکلات
ِلذت دنیا زن و دِ ندُ ن بود
بی زن و دِ ندُ ن جهون ز ِ ندُ ن بود
سُلو:
بایک لهجه ی ناشیانه وبسیار تخمی ی عربی
بسم اله الرحمان الرحیم یاایهالذین
کُس و کرسی،کُس و کرسی،کُس وکرسی
کُرآخوند ها:
فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات
گُه زدیم برمملکت بامشکلات
لذت دنیا زن و دِ ندُ ن بود
بی زن و دِ ندُ ن جهون ز ندُ ن بود
اختلاس الاختلاس الاختلاس
د م نزن جانا که پرتم شد حواس
فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات
گُه زدیم برمملکت بامشکلات

Molloy (1951) :پاره متنی از کتاب مولوی نوشته ی ساموئل بکت

همانطورکه مولُوی توضیح می دهد ،دراین جهان ِ پیش بینی ناپذیروادبی،ریاضیات یگانه تسلای ِ مطمئن جان آدمی است:
زمستان که می شد،زیرپالتوام،خودم راتوی روزنامه های کهنه می پیچید م..."ضمیمه ی ادبی تایمز"برای این منظورکاملاََ مناسب بود،سخت وبادوام و ضد آب.
حتی گوز هم بر آن هیچ اثری نداشت.
راستش دست خودم نیست، باد به کمترین بهانه ای ازماتحتم درمیرود،اشاره به این نقطه ضعف شخصی،هرچند شدیداََ از ذکرش بیزارم،گهکاه اجتناب ناپذیر است.
یک روزهمه ی آنها را شمرد م.
سیصدو پانزده گوز ظرف نوزده ساعت ،یامتوسط بیش از شانزده گوز در هر ساعت.
هر چه باشد ،خیلی از اعتدال به دور نیست .چهار گوز در هر پانزده دقیقه ، چیزی نیست ، حتی به یک گوز در هر چهار دقیقه هم نمیرسد .باور نکردنی است . گندش بزنند ، اصلاََ کی گفته من می گوزم ؟
از اولش هم نباید به این مسئله اشاره میکردم .
عجیب است که ریاضیات تا این حد در خود شناسی به آد م کمک میکند!
عجیب آن است که این بار "بکت"اشتباه محاسبه کرده است :"چهار گوز در هر پانزده دقیقه "می شود چیزی بیش از"یک گوزدر هر چهار دقیقه." تا آنجا که من می دانم در کل آثار بکت فقط یک مورد دیگر اشتباهِ محاسبه وجود دارد .   


ژولیا کریستوا: تمام متن بینامتن است !

اوراقگر "ناصر نجفی"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر